بین الملل

آیا می‌توان با اهرم نفت بر جمهوری آذربایجان اثر گذاشت؟

ایران برای اثرگذاری بر سیاست‌های جمهوری آذربایجان نیاز به اهرم‌های متعدد غیرنظامی دارد، حضور در عرصه تجارت نفتی با باکو از جمله این گزینه‌هاست.

خبرگزاری تسنیم

– اخبار بین الملل –

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، یکی از پر افت و خیزترین مسائل‌ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران طی سال‌های اخیر، روابط دوجانبه ایران و جمهوری آذربایجان بوده است.

دو کشور در این سال‌ها چالش‌های سیاسی و امنیتی متعددی داشته و باکو در پرونده‌هایی چون کریدور زنگه‌زور و حضور امنیتی رژیم صهیونیستی در آذربایجان، امنیت ملی و منافع راهبردی ایران را شدیداً تهدید کرده است. تنها پاسخ موثر ایران به این تهدیدات، برگزاری رزمایش‌های نظامی و ارسال پیام‌های هشدارآمیز به باکو بوده است.

باتوجه به این سابقه می‌توان گفت یکی از چالش های مهم ایران در تعامل با این همسایه شمالی پرحاشیه، کمبود اهرم فشار غیرنظامی است. در میان ابزارهای سیاست خارجی دولت‌ها، استفاده از اهرم تهدید نظامی همواره باید آخرین گزینه باشد تا از یک سو هیبت و بازدارندگی آن حفظ شده و از سوی دیگر، طرف مقابل را به تقویت توان نظامی خود برای ایجاد موازنه وادار نکند. از این رو، هرچه ابزارهای اثرگذاری غیرنظامی یک کشور بیشتر باشد، دست آن کشور در سیاست‌ورزی خارجی بازتر است.

در این زمینه، ابزارهای اقتصادی از بهترین گزینه‌ها هستند. در یک قاعده کلی می‌توان گفت دولت‌های بزرگتر، با خرید محصولات و بخصوص مواد خام از دولت‌های کوچکتر، امکان اثرگذاری بر آن‌ها را به دست می‌آورند.

اقتصاد آذربایجان اقتصادی تک محصولی بوده و از حدود ۳۰ میلیارد دلار صادرات این کشور، بیش از ۹۰ درصد مربوط به صادرات نفت و گاز است. رژیم صهیونیستی با خرید ۱۵۰ هزار بشکه نفت از تولید روزانه ۵۰۰ هزار بشکه‌ای باکو، تبدیل به سومین خریدار نفت آذربایجان شده و با استفاده از همین ابزار، ارتباطات خود را با حکام این کشور تقویت کرده است.

در مقابل، تجارت ایران و آذربایجان وضعیت نامناسبی دارد. حجم کل تجارت دو کشور همسایه چیزی حدود ۴۷۰ میلیون دلار است که از این رقم، واردات ایران از آذربایجان کمتر از ۳۰ میلیون دلار بوده و سهم نفت و گاز نیز در آن عملاً صفر است!

این درحالی است که ایران ظرفیت بالایی برای خرید یا سواپ نفت با آذربایجان دارد و این تعامل می‌تواند از نظر اقتصادی نیز به صرفه باشد. برای مثال، پالایشگاه تبریز در فاصله‌ای نزدیک از جمهوری آذربایجان، دارای ظرفیت روزانه ۱۱۰ هزار بشکه نفت است که اکنون این خوراک با خط لوله از نقاط جنوبی کشور با هزینه تخمینی سالانه ۶۰ میلیون دلار و هدر رفت انرژی قابل توجه به تبریز پمپاژ می‌شود.

در صورتی که می‌توان تمام یا بخشی از خوراک این پالایشگاه را از جمهوری آذربایجان تامین کرده و در عوض، نفت خام جنوب کشور را در خلیج فارس به خریداران نفت باکو از جمله هند و پاکستان تحویل داد.

این فرایند می‌تواند با خرید روزانه چندهزار بشکه نفت و انتقال آن با تانکر به پالایشگاه تبریز آغاز شود و در ادامه به احداث خط لوله منجر شود. وجود خط لوله انتقال نفت از جنوب ایران به تبریز نیز تضمینی برای عدم ایجاد اختلال در عملکرد پالایشگاه در صورت اخلال‌گری آذربایجان در تامین نفت خواهد بود.

بدین ترتیب، نیاز ایران با هزینه کمتری تامین شده، جمهوری آذربایجان با هزینه کمتری نفت خود را صادر کرده و این تعامل نفتی، ابزاری برای اثرگذاری ایران و کاهش تنش بین دو کشور فراهم خواهد کرد.

نکته قابل توجه در این تعامل این است که طرف معامله، دولت جمهوری آذربایجان است و باز شدن مسیر گفتگو در حوزه خرید نفت و گاز از این کشور، مسیر تعاملات در سایر حوزه ها را نیز تسهیل خواهد کرد. با شروع این تجارت، تراز تجاری ایران و آذربایجان نیز تعدیل شده و امکان حذف دلار از تجارت دوجانبه و استفاده از فرایندهای اعتباری فراهم خواهد شد. این مسئله نیز به نوبه خود با کمرنگ کردن تاثیر تحریم، به افزایش حجم تجارت دو کشور خواهد انجامید.

نویسنده: مهدی محمد منتصر/کارشناس روابط بین‌الملل

انتهای پیام/

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا