
فونداسیون و اصل و اساس این خبر همان یک سطر بالا ” لید خبر ” است که حکایت از دستگیری ۸۸۲ سارق طی یک ماه بهمن با ۱۰۶۱ فقره سرفت در سراسر استان دارد.
به نظر می رسد، آمارها با انسان سخن می گویند و این میزان سرقت در مدت یک ماه در یک استان کوچک به لحاظ جغرافیایی که گردش پولی و مالی در آن مانند استان های بزرگ همچون تهران، اصفهان، فارس، خوزستان، اذربایجان ها، خراسان رضوی و ….نیست حکایت از سطح فقر ، محرومیت های شغلی و نیازهای افراد جامعه دارد.
استانی که از منظر زیباییهای به یقین بی نظیر الهی و دارا بودن کوهستان های پوشیده از درخت و جنگل و رودخانه ها و تالاب ها و دریای ” خزر” یا کاسپین باید یکی از ثروتمندنی مناطق ایران و جهان می بود>>>!!؟؟؟.
نگاهی گذرا به شهر دبی در امارات که یک قطعه سرزمین محدود بی آب و سبزه و زیبایی است، حکایت از آن دارد که مدیریت های قوی می تواند یک ناحیه خشک و بدون اب و دور افتاده را به بهشت گردشگری جهان با ثروت های افسانه ای تبدیل کند.
پرسش نویسنده از مدیران گذشته که اتفاقا بسیاری شان بومی گیلان و آشنا به این سرزمین زیبا بودند و مدیران کنونی در همه زمینه ها و عرصه ها ی افتصادی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشت و درمان، ورزشی ، به ویژه گردشگری و قطب سلامت و امثال آن ، این است چرا نتوانستند و نمی توانند و نمی توانید، این منطقه فوق العاده زیبای بی نظیر را به بهشتی تبدیل کنند.؟
مدیران سابق و اسبق که به علت بی عرضگی هایشان، جامعه گیلان را به چنین بحرانی گرفتار کرده اند و هنوز هم در مراکز قدرت و پولی و اقتصادی مدیر هستند و مدیران فعلی چرا هیچ برنامه ای خارج از بودجه های دولتی و وابستگی به اعتبارات ملی قادر نیستند این استان ۲/۵ میلیون نفری را به درستی هدایت کنند.!؟
چرا کشورهایی مانند سنگاپور یا دولت های عربی حاشیه خلیج فارس می توانند به راحتی جذب میلیارد ها دلار سرمایه خارجی داشته باشند و شما در بخش های مدیریت شهری، اقتصادی، ورزشی، فرهنگی و هنری، گردشگری، صنعت و معدنن، بهداشت و درمان، و دهها زمینه دیگر نمی توانید – سرمایه های بزرگ داخلی و خارجی را جذب کنید.؟
چرا هر سرمایه گذاری وارد استان می شود بنا به اظهارات صریح مدیران در همه بخشها، سنگی جلوی پایش انداخته و اجاره سرمایه گذاری داده نمی شود.!؟
پرسش دوم اینکه – چرا همه مدیران تلاش دارند به جای کارکردهای موثر و مثبت و اثر گذار درراستای رفاه مردم و فراهم آوری زندگی های بهتر تقصیرها و کوتاهی ها را به گردن گذشتگان بیندازند که البته آنها مقصرند، ولی چرا همانها پاسخ نمی دهند ، ما چه کار خارق العاده ای انجام داده ایم. .
مگر ممکن است این همه مواهب الهی در اختیار باشد و نتوانید به آسانی سرمایه گذار داخلی و خارجی حتی گیلانیهای صاحب سرمایه را جلب و جذب کرده و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان را بهبود ببخشید. تفاوت شما با دیگران چیست.؟
با در نظر د اشت آمار سرقت ها طی یک ماه در استان ” ۸۸۲ فقره با ۱۰۶۱ مورد سرقت اموال مردم و دولتی و بخش صنعت در نگاه نخست باید اعتراف کرد ، این همه دزدی ها ناشی از مشکلات مالی ، نداری و فقر است.
اگر آنچنان که در تصویر اشکار است ، این همه جوان قد بلند چهارشانه بیکار نبودند – شغلی و خانواده ای داشتند شاید هرگز اقدام به سرقت از اموال دیگران نمی کردند که برای به دست آوردن اموال شان سالها تلاش کرده اند.!
به قطع و یقین عده معدودی از این افراد اهل کار و تلاش و تشکیل خانواده نیستند و براساس تربیت خانوادگی یا نداشتن خانواده ” منحرف شده اند” و حرفه آنها مفت خوری و سرقت اموال دیگران است.، ولی بی شک بقیه آنها که بنا بر تحمیل شرایط زندگی و تنگدستی ، اوضاع بد اقتصادی و تورم بی انتها و البته نا”آگاهی سارق شده اند.
چرا مدیران مربوطه در حوزه های کار و اشتغال که بارها از کمبود نیروی کار در بخش صنایع و خدمات گله دارند برای این گروه از جوان ها اقدامی نمی کنند. چرا اطلاع رسانی درستی انجام نمی شود که جوان بداند در گیلان شغل هست گرچه ممکن است کمی سخت و در آمدها خیلی هنگفت نباشد ولی به راحتی یک خانواده با این در آمد قابلیت اداره را دارد.
پرسش بسیار مهم تر ؟- چرا دستگاه هایی که این افراد را دستگیر می کنند با دستگاههایی مانند کار و رفاه اجتماعی ، صنعت ، معدن و تجارت – شرکت شهرکهای صنعتی و ….. یا بخش های مربوطه در استانداری و فرمانداری ها ارتباط ندارند که افراد بیکار را به آن مراکز معرفی و حتی نظارت بر آنها داشته باشند.
مدیریت استان های سراسر کشور باید به این مسائل دقت بیشتری داشته باشند و هر استانی در گام نخست،
براساس داشته ها و استعدادهای محیطی برای منطقه خود تصمیم گیری و تصمیم سازی مناسب کند.
در گام دوم- به سرعت یک تشکل تخصصی ویژه ایجاد کنید که رابط بین فرماندهی انتظامی و دستگاه قضایی و …. با حوزه های اشتغال و کارافرینی باشند.
گفته می شود که استان گیلان گر چه تعداد قابل توجهی کارگر افغانستانی و برخی کشورهای دیگر را در اختیار دارد، و طبق این افراد نباید در مناطقی مانند شمال ایران اشتغال داشته باشند ، بنابراین فضای کار و تلاش باز می شود و جوان ایرانی و گیلانی اعم از مرد یا زن ، پسر یا دختر با هر سطح سواد و درصد هوش می توانند در کارخانه ها، واحدهای تجاری و تولیدی و خدماتی و فرهنگی مشغول کار شود.
نظر شما چیست ؟ – آیا برنامه ریزی در این مسیر کار دشواری است.؟
نویسنده بعنوان یک گیلانی دغدغه مند در گروه های رسانه ای این مسائل را دنبال می کند و از همین جا اعلام آمادگی می کنیم ، می توانیم زمینه اتصال بین دو بخش دستگاههای ضابط و فرهنگی و کارآفرینی و اشتغالزایی باشیم.
مجید محمدپور – نویسنده، کارشناس ارشد رسانه و مدرس علوم ارتباطات
دو شنبه ۶ اسفند ۱۴۰۳