اقتصادی

گزارشی مختصر از یک عمر فعالیت سازنده و ارزش آفرین بنیانگذار شرکت ایران رادیاتور؛ اَبَر مردی بی بدیل؛ شکیب در گذر زمان و حالا بر فراز صنعت

به گزارش پایگاه خبری گیلان ۷۲۴،

آنچه می خوانید گذری کوتاه بر زندگی گُهربار بزرگ مردی است که با قلبی آکنده از عشق و امید و تلاش شبانه روزی خود توانست سهمی عظیم در حوزه های مختلف تولید، خودکفایی ملی، اشتغال و اقتصاد و عرصه های علمی، فرهنگی کشور ایفا کند. ما در نشستی کوتاه با این مرد بزرگ نکته های ارزشمندی آموختیم. سعی کردیم چکیده ارزشمند این نشست را در قالب چند سطر برای شما خواننده عزیز به رشته تحریر درآوریم. تا همچون چراغی پرنور و پرامید، روشن بماند برای روزگاران آتی ما و آیندگان ما.

دوران کودکی … 

بیستم خرداد ماه سال ۱۳۱۳ در خانواده روستایی در مهریز یزد دیده به جهان گشود. پدرش از زارعین بدون زمین و مادرش خانه‌دار بود.

آنطور که خودش می گوید بخاطر خشکسالی که شش سال به درازا کشیده شده بود حتی علفی هم بیابان نمی رویید و مشکلات معیشتی و سختی زیادی برای زارعین بوجود آمده بود، خانواده او هم از این شرایط در مضیقه قرار گرفتند. مادر تصمیم می گیرد پسرک هفت ساله اش را که فقط ۳ ماه در مکتب خانه درس خوانده بود؛ را به شهر یزد نزد خاله اش بفرستد. او دیگر هیچوقت فرصت و موقعیتی برای درس خواندن نصیبش نشد چون سرنوشت چیز دیگری می خواست.

دوری از خانواده و هجرت …

خاله مهربان چهار سال از پسرک نگهداری می کند و وقتی او وارد سال های نخست نوجوانی می شود به تنهایی به تهران می رود و در یک مغازه آهنگری به عنوان شاگرد مشغول به کار می شود. آن زمان همه برای جوشکاری از کاربیت استفاده می کردند و او که هیچ تجربه ای از کار نداشت و تازه وارد دوره نوجوانی شده بود عزم خود را جزم کرد و شبها هم در پی کسب تجربه و کار از خلوت و تنهایی خودش استفاده می کرد و برای اینکه کار را یاد بگیرد شب‌ها کاربیت را در دستگاه می ریخت و قطعات آهن را به هم جوش می داد. (جوشکاری کاربیت یکی از قدیمی ترین و پرکاربردترین روش های جوشکاری با ایجاد شعله ای با دمای بسیار بالا است).

خیلی از شب های دوران نوجوانی خود را در همین مغازه آهنگری به صبح رساند و بالاخره بعد از هفت سال در این صنعت استادکار شد و کار را یاد گرفت. حالا می بایست برای کسب درآمد بیشتر و ساختن آینده خود به دنبال درآمد بیشتری می رفت. همه اینها زمانی مقارن شده بود که لوله کشی و شوفاژکاری هم در تهران داشت کم کم راه می افتاد. چون هم بازار آهنگری داشت توسعه پیدا می کرد و هم او کار بلد شده بود با آهنگرهای دیگر کار میکرد و حقوق بیشتری دریافت می کرد. او حتی پس از مدت کوتاهی از شراکت با چند نفر از دوستان و همکارانش تجربه ورشکستگی را هم از سرگذراند ولی کار را رها نکرد و باز هم به کار و تلاشش ادامه داد.

گذر جوانی و کسب تجربه …

وی در سنین کم؛ موقعی که هنوز در دوره ۲۰ سالگی خودش بود و در شرایطی که هیچ جاده و راه دسترسی در کشور وجود نداشت به خیلی نقاط ایران خدمت رسانی زیربنایی کرد و لوله کشی آب را به خیلی از شهرها رساند. او توانست لوله کشی زابل، خاش، سراوان، ایرانشهر را به خوبی انجام دهد و در خراسان هم در هفت شهر چاه نیمه عمیق احداث کند. او سمنان را هم لوله کشی کرد. در شمال ایران شهر بابلسر، علمده، عباس آباد و خرم آباد و شهسوار هم پروژه های لوله کشی آب را با موفقیت و کسب خوش نامی به درستی به انجام رساند.

اجرای پروژه های بزرگ …

حالا دیگر می توانست پیمانکاری لوله کشی و تأسیسات پروژهای بزرگی را هم به تنهایی انجام دهد. از این رو با قبول پیشنهاد برای پروژه عظیم دهکده المپیک تهران که مراحل پایانی ساخت خود را برای بازی های آسیایی طی می کرد او توانست طی ۹ ماه با تیمی کوچک از کارگرانش و به شایستگی کامل و به بهترین شیوه کار تأسیساتی دهکده المپیک را به پایان برساند و یک کارنامه درخشان دیگر برای خودش ثبت کند.

او که حالا ۲۷ سال سن داشت و حاصل دسترنج خود را از پروژه عظیم دهکده المپیک تهران گرفته بود یک مغازه برای فروش لوازم شوفاژ در خیابان تخت جمشید تهران ( طالقانی فعلی) خریداری کرد و با سابقه خوبی که از پروژه دهکده المپیک برای خودش ثبت کرده بود توانست پروژه بزرگی را هم در تبریز به انجام رساند.

ورود به عرصه تولید …

حالا او پس از گذر سال ها تجربه در صنعت آهنگری و تأسیسات به دنبال ایده ای دیگر؛ تصمیم گرفت وارد عرصه تولید بشود. سال ۵۸ بود که اولین و تنها دستگاه دایکاسِت خود را خرید و در شرق تهران با ۱۷ کارگر و در فضای ۱۵۰۰مترمربعی تولید رادیاتور را آغاز کرد. با وجود اینکه هنوز تخصص صنعت ریخته گری به ایران نیامده بود او توانست اولین رادیاتور آلومینیومی داخلی را به بازار کشور عرضه کند و هنوز پس از گذر سال‌ها تلاش شبانه روزی و بی وقفه محصولاتش گرما بخش خانه های ایرانی است.

آری؛ اینها همه گوشه ای از زندگی گهربار و آکنده از شکیبایی «جعفر شکیب» است او که فقدان امکانات و ناملایمات روزگار نتوانست او را از هدف متعالی اش دور کند.

توسعه تولید …

«جعفر شکیب» حالا ۵۳ ساله شد او به دنبال فضایی بیشتر برای توسعه کارش و به دلیل کمبود فضا برای گسترش تولیدات و عدم امکان توسعه در شهر تهران به دنبال زمین در اراک، قم، ساوه و عاقبت به رشت می‌رود و قرارداد خرید زمین برای احداث کارخانه را در شهرصنعتی رشت می‌بندد و شرکت «ایران رادیاتور» را در شهرصنعتی رشت احداث می‌کند.

فعالیت «ایران رادیاتور» با اصلاح رادیاتورهای اصلاح شده و مهندسی معکوس از روی مشابه ایتالیایی آن شروع شد، بعد از آن تولید مشعل های خانگی، صنعتی، پکیج های دیواری، داکت اسپیلت، حوله خشک کن، رادیاتور پنلی را آغاز کرد. او در اثنای یادآوری خاطراتش، بخش بزرگی از موفقیت های خود را مدیون زحمات و تلاش های مرحوم «جعفر ناصر پژوهش» می داند و از او به نیک نامی و صداقت یاد می کند.

و حالا …

و حالا «ایران رادیاتور» توسعه پیدا کرده و تبدیل به «گروه صنعتی ایران رادیاتور» شد. هم اکنون این گروه صنعتی عظیم متشکل از چندین کارخانه، با بیش از ۴۰ سال فعالیت در شهرصنعتی رشت و یکی از با سابقه‌ترین و بزرگترین واحدهای تولیدی کشور است که در زمینه تولید انواع رادیاتورهای آلومینیومی و فولادی شوفاژ، پکیج‌های شوفاژ دیواری و زمینی، مشعل‌های گازسوز، گازوئیل‌سوز و دوگانه‌سوز، کولرهای گازی اسپلیت و داکت اسپلیت فعالیت می‌ کند.

امروز «گروه صنعتی ایران رادیاتور» با ده‌ها هکتار فضای تولید، حدود دو هزار فرصت شغلی مستقیم و ده‌هزار فرصت شغلی غیرمستقیم و داشتن ۳۰۰ نمایندگی در کل کشور؛ سهم بسزایی در اشتغال و اقتصاد و خودکفایی ملی را از آن خود کرده است.

پس از گذر سال‌ها تجربه و خدمت صادقانه و تولید با کیفیت «گروه صنعتی ایران رادیاتور» توانست دو بار عنوان واحد نمونه کیفی در سطح ملی، از سوی سازمان ملی استاندارد را کسب کند.  همچنین با حضور فعال و آبرومند در نمایشگاه‌های بین‌المللی معتبر اروپا و کسب گواهینامه‌های متعدد بین‌المللی نظیر NF فرانسه،  CE اروپا، BSI  انگلیس و … به این توانایی رسیده است که به عنوان بزرگترین واحد ریخته‌گری تحت فشار خاورمیانه، دومین تولیدکننده بزرگ رادیاتور آلومینیومی شوفاژ در جهان، بزرگترین تولیدکننده مشعل در خاورمیانه و رتبه چهارم در جهان و بزرگترین تولید کننده حوله خشک‌کن در خاورمیانه را در کارنامه پربار خود ثبت کند.

گستره صادراتی محصولات این گروه صنعتی به حدی است که ۳ بار نیز به عنوان صادرکننده نمونه کشور انتخاب شده است؛ چون بازارهای بیش از ۳۰ کشور از جمله کشورهای پیشرفته صنعتی اروپا نظیر ایتالیا، اسپانیا، پرتغال، آرژانتین، آلمان، فرانسه، همچنین آمریکای لاتین، آذربایجان، روسیه، ارمنستان و… مشتریان همیشگی انواع محصولات ایران رادیاتور هستند و البته ذکر این نکته خالی از لطف نیست، که رقابت با کشورهای پیشرفته صنعتی و صادرات حتی به کشورهای اروپایی و در عین حال تامین کامل نیازهای داخلی، کار ساده‌ای نیست.

زندگی شخصی …

«جعفر شکیب» در سن ۲۴ سالگی با خانم زلیخا کلانکی ازدواج کرد و حاصل ازدواج آنها چهار فرزند فرهیخته با نام های نادر، ناصر، کاوه و رُزا است. نادر فارغ التحصیل در مقطع فوق لیسانس مکانیک از دانشگاه دارهام انگلیس و MBA از کمپتون آلمان است، ناصر هم لیسانس مکانیک خود را از دانشگاه نیوکاسل انگلیس گرفته و کاوه که به پزشکی روی آورد الان جراح و متخصص فک و صورت و استاد دانشگاه پزشکی باکینگهام انگلیس است و رُزا، تک دختر آقای شکیب نیز لیسانس بیوشیمی خود را از دانشگاه سن ماری لندن گرفته است.

دوستی با علم و فرهنگ و تمدن …

همانطور که در ابتدا گفتیم آقای «جعفر شکیب» بجز سه ماه تحصیل در مکتب خانه در دوران کودکی هرگز مجالی برای تحصیل پیدا نکرد ولی علیرغم آن خدماتی بزرگ و ماندگار به فرهنگ و علم و دانش در ایران کرد.

«جعفر شکیب» خوابگاه ویژه دانشجویان دانشگاه یزد و بلندترین برج بادگیر دنیا در مهریز را ساخت، همچنین احداث دبیرستان دخترانه شکیب، کبوترخانه تفرجگاه کوه ریگ نیز از دیگر بناهایی است که در کنار این بادگیر و برج بلند توسط ‌وی بنا نهاده شده است و یادبودی برای فرهنگ و تمدن مهریز بنا نهاد.

وی می گوید وقتی می دیدم دختران مجبورند برای رفتن به دبیرستان مسیر ۳۰ کیلومتری را هر روز در رفت و آمد به یزد باشند تصمیم گرفتم برایشان یک دبیرستان و پیش دانشگاهی در شهر مهریز بسازم.

این بزرگمرد برای حل بیکاری جوانان و ریشه کن کردن اعتیاد جوانان مهریز که بیشتر بخاطر بیکاری، جوانان منطقه به سمت اعتیاد رو می‌ آوردند تصمیم گرفت مجموعه ای استاندارد برای امور ورزشی در مهریز احداث کند. بالاخره این تصمیم ارزشمند به ثمر نشست و ورزشگاهی استاندارد برای ورزش هایی نظیر فوتسال، والیبال، بسکتبال و بدنسازی برای بانوان و آقایان احداث شد.

وی به دو چیز خیلی تأکید می‌کند علم آموزی و کار و معتقد است افرادی باید در جامعه باشند تا با از خودگذشتگی، مسیر زندگی را برای جوانان هموار کنند.

بنیانگذار «گروه صنعتی ایران رادیاتور» از صمیم قلبش می گوید از دوران جوانی معتقد بودم باید کاری ارزشمند از خودم به یادگار بگذارم و خداوند را شاکرم که مرا در این مسیر قرار داد تا خدمتی به اشتغال جوانان کشورم، تولید و خودکفایی و میهن خودم داشته باشم. من وظیفه خودم می دانم تا زمانی که زنده هستم تجربیاتم را به جوانان انتقال دهم چون اگر برای جامعه مفید باشیم آنگاه زندگی برایمان لذت بخش می شود.

آقای «جعفر شکیب» در خاتمه این گفتگو در حالی که لبخندی پدرانه بر لب داشت به ما گفت: من در جوانی معتقد بودم باید جانم را فدای کشورم کنم و الان هم بر همان اعتقاد هستم، جامعه را کار و از خودگذشتگی های ما می سازد و نباید هرگز از شکست ها بترسیم و عقب نشینی کنیم.

منبع: ماهنامه اقتصادی “زمان ما”

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا